۱۸
دی
به دست مِهر تو دستاس شد دلم نرم است
به مهربانی آل عبا دلم گرم است
منم که صفرم و تو آن یکی که روز حساب
اگر نه جمع شوم با تو حاصلم شرم است !
به دست مِهر تو دستاس شد دلم نرم است
به مهربانی آل عبا دلم گرم است
منم که صفرم و تو آن یکی که روز حساب
اگر نه جمع شوم با تو حاصلم شرم است !
سلام "فاطمه " جان دختر پیامبرم
که از تبار تو بودند مادر و پدرم
به ارث برده ام این خوی عاشقی ازتو
و خون ریخته ات داغ مانده بر جگرم
گره به نام تو خورده است هر در و دیوار
بدون یاد تو من از دری نمی گذرم
دو چشم یوسف گمگشته ات گواه من است
که من هم از پی او سالهاست دربدرم