جام جمکران

در جام جمکران به کران رونمایی ات ، آغاز سال نوری فرمانروایی ات

جام جمکران

در جام جمکران به کران رونمایی ات ، آغاز سال نوری فرمانروایی ات

جام جمکران

وَ هُو مُحسنٌ
در جام جمکران به کران رونمایی ات
آغاز سال نوری فرمانروایی ات

آخرین نظرات

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «غدیر» ثبت شده است

۰۲
اسفند

یا علی (ع) من از دیار دیلمان
یک زن آزاده ایرانی ام
خواهری از خواهران «روزبه»
یک مسلمان زاده سلمانی ام
یا علی(ع) شکر خدا در این دیار
اهل حق اهل وفا کم نیستند
مثل زهرا (س) چون به میدان آمدند
پای حق تا آخرش می ایستند
مادران خیمه پوش این دیار 
پوریاهای ولی پرورده اند
دخترانِ شیرزن را فاطمه
شیرمردان را علی پرورده اند
ما نه زیر تیغ شمشیر عرب
که به میل خود مسلمان گشته ایم
ما از اول با تو بیعت کرده ایم
«روزبه» بودیم و «سلمان» گشته ایم
سرزمین فارس سلمان پرور است
سرزمینم سربداران پرور است
سیّد اولاد زهراییم ما
مادر من دختر پیغمبر است

  • فرشته حالی
۲۵
بهمن

 

​​​​​​زیارت غدیریه میراث جاودانه و ماندگار دیگری از حضرت امام هادی(ع) است در سالی که آن حضرت (ع) از مدینه به سامرا فراخوانده شدند، هنگام ورود به شهر نجف این زیارت را در بارگاه امیرالمومنین (ع) خطاب به جد بزرگوارشان قرائت کردند و از مصائبی سخن گفتند که قرن ها پیش بر آن امام مظلوم (ع) رفته است. با این که زیارت غدیریه سند بسیار معتبری دارد و روایتگران آن بزرگان شیعه هستند، اما متاسفانه این زیارت نامه در جامعه اسلامی مغفول و مهجور واقع شده است.


( زبان زیارت نامه به واسطه تعلق اون به متن کتاب از زبان راوی سوم متن شعر ها- " شبان مثنوی مولانا " - روایت شده است )

 


 

 


به نام خداوند بخشنده ی مهربان ...

 

 

 

سلام خدا و

 

سلام فرشته های عزیز ترش و

 

پیغمبرای فرستادش و

 

بنده های راست و درستش و

 

همه شهیدا و

 

مخلصای راستگوش و

 

سلام همه ، برا تو مولا ، امیر ،

 

آقا امیر المومنین 

 

 

 


به بنده ی خالصش آدم

 


به نوح نبی

 


به خلیل الله ، ابراهیمش

 


به کلیم الله ، موسی ش

 


به روح الله ، عیسی ش

 


به محبوبش ، محمدش (ص)، ...

 


سلام و سعادت بیش و بیشتر نثارشون ...

 


سلام به قشنگی اسم خداییت

 


صورت متعالیت

 


راه رهوارت

 


سلام ، پاک بی ریای خدا

 


ای ابالحسن ، علی (ع)!

 

  • فرشته حالی
۲۸
تیر

ن والقلم و ما یسطرون

ن

به قلم

و آنچه سطر سطر می نویسد

قسم به الکتاب

و پبامبر که نقش قلم را بازی می کند در این میانه

به نیکویی

چنان بی طعم و بو که گویی آب است محمد

چیزی از خود بر وحی نمی افزاید

و چیزی به الطبع از آن نمی کاهد

هرچه بر او قرائت می کنند تلاوت می کند

به این می گویند رسول

به این می گویند امین

به این می گویند عبدالله

چنین کسی شایسته صلوات است

صلوات الله

چنین کسی بسیار حمدش  کنند

بندگان لایق خدا


 

می گویند محمد سواد نداشت

معنای سواد چیست ؟

معنی خواندن و نوشتن؟

مگر عالم تر از محمد داشتیم

که خدا خود تعلیمش داد

که  خدا را وساطت کند

بر آدمیان؟

  • فرشته حالی
۲۴
تیر

 

چقدر زن شجاع و جالبی بود حضرت فاطمه گذشته از حضرت فاطمه بودنش شخصیت تاریخی اش برام خیلی جالبه 

جایی که علی (ع) وظیفه سکوت داشت و هیچ کس هیچ کس اعتراضی نکرد به کودتاچی ها و نه سلمان و نه حتی اباذر  حرکت موثری نمی یافتند که بهش دست بزنن  و سکوت علی(ع) حجت رو تمام کرده بود

حضرت فاطمه نمی تونست چیزی جز اونی باشه که بود تنهای تنها به جنگ دروغگویان رفت و علی تا فاطمه بود با ایشان بیعت نکرد ! چرا ؟؟

چنین به نظر می رسد که جز آنچه در روز غدیر به اعلان عمومی رسید و امر و لایت و فانوسبانی جامعه به علی (ع) سپرده شد در پیمانی که تنها  علی  فاطمه و پیامبر از آن خبر داشتند علی و فاطمه باهم و هریک نیمی از بار امانت را به دوش گرفته بودند علی در حالت یوم الغدر و فاطمه در حالت لیلة القدر علی در بیعت فاطمه و فاطمه در بیعت علی بود

و به هر صورت اتفاقی که عملا افتاد این بود که حضرت علی از حضرت فاطمه تبعیت کرد و تا فاطمه بود در بیعت او ماند و سکان کشتی به دست فاطمه بود ااگرچه من فکر می کنم که علی(ع) هرگز بیعت نکرد و آنها که به خانه علی هجوم آوردند هم پس از شهادت حضرت زهرا دیگر اصراری برای گرفتن بیعت نداشتند

 

  • فرشته حالی
۲۲
خرداد

یک )

موسی با سر به میقات شتافت!

خدا به موسی گفت :

چه چیز باعث شد که از قوم ات  پیش افتی ؟

موسی گفت: داشتند پشت سر من می آمدند و من به سوی تو شتافتم 

تا خوشنود گردی خدایا!

یعنی تا اون لحظه اصلا متوجه نشده بود که  بنی اسرائیل اصلا موسی را رها کرده اند و افتاده اند دنبال سامری ... 

انگار موسی پیامبری را اولویت وجود خود نمی دید بیشتر حال شنیدن وحی داشت تا رسانیدن  

خدا هم که خودش وعده کرده بود   وعده 30 شب بود و چون مدهوشی 

موسی را دید تا چهل شب از  وظیفه و مسؤلیت پیامبری با او سخن نگفت 

تا چهل شب تمام 

و "الواح" را که در آن فرمان های اساسی بود به او داد و فرمود :

الواح را به قوّت بگیر و فرو مگذار

خدا سپس گفت : 

موسی قوم ات را چرا  پس پشت افکندی ؟ 

موسی که پس از چهل شب تازه اولین بار بود به اغیار می اندیشید !

گفت : داشتند پشت سرم می آمدند_ و لابد برگشت و دید از بنی اسرائیل خبری نیست !_ پس ادامه داد با خدا به شرح حال خود که پروردگارا میدانی که شوق میقات مرا بی پا و سر به اینجا کشانید و 

و مقصودم خشنودی تو بود 

 

خدا گفت خبرنداری که قوم ات در همین زمان کوتاه گوساله پرست شدند

 کات 

نمای بعد موسی الواح را رها کرده و موی هارون که برادر و وزیرش بود را گرفته و می کشد و باقی ماجرا 

خدا می فرماید : خشم اش که فرو نشست الواح برداشت و در  آن الواح (لوح فشرده شاید !) نورو نقشه راه بود 

دو)

پیامبر اسلام محمد بن عبدالله, امین بن آمنه  در حین نزول وحی هم تب و تاب رسانیدن دارد  آنچنان که خدا به او تذکر می دهد که برای خواندن وحی عجله نکن تا  امر نزول وحی به انجام رسد و  بگو 

 پروردگارا بر علم ام بیافزا  و" قل رب زدنی علما " و بابت رسانیدن 

وحی اندیشه مکن تو در کار  شنیدن باش  که جمع کردن و خوانش وحی با ماست  سپس توضیح و بیان آن هم با ماست

 

جالب است به موسی میگوید : چرا از قوم ات پیش افتادی؟ مگر تو پیامبر شان نیستی !

به محمد(ص) می گوید: میل رفتن مکن ای دوست دمی با ما باش !

نگران قوم ات  هم نباش که  نرم نرم و مستدام از پی ات روانند و

وانمی مانند زیرا که علی هارون نیست که وزیر موسی رسول بود و وزیر تو امام است!

 

سه)

 یا ایها النبی برسان پیامی را که به تو وحی کردیم که اگر این پیام را نرسانی  رسالت ات را به انجام نرساندی !

کجا این امر مؤکد شد  بر سر دوراهی 

که از آنجا کاروانهای حاجیان غیر مدنی راهشان جدا میشد

هرچه گوش شنوای یمنی بود از شنیدن "پیام" محروم میشد"پیام " می ماند و پیامبرش  و علی و حوض کوثر اش ما می ماندیم قرآنی

که از سرِ نیزه پایین نمی آمد تا بخوانیم ببینیم  راست است یا دروغ

ابن شهر آشوبِ از ساری ِ تبرستان چگونه سر از  یمن در آورد نمی دانم اما می دانم که  افکندن محبت آل محمد به دل ملتِ  فارس, کاری نبود که از دست تنهای سلمان  برآید

بی جهت نیست که این آل سعود!  شب و روز بمب میریزند بر سر این  اهل یمن ... می دانند از کجا خورده اند و نمی دانند که از همانجا خواهند خورد مشت خدا را ....انشالله 

  

 

  • فرشته حالی